-
سیزده هفتگی
سهشنبه 20 آبان 1393 23:10
حالا سیزده هفته اس که با همیم، با هم نفس میکشیم، با هم راه میریم، با هم غذا می خوریم، با هم سر کلاس میریم...فکر می کنم حالا وقتی سر کلاس دارم شعر میخونم یا از ادبیات حرف میزنم صدام بلندتر از همیشه اس که تو خوب خوب بشنوی و مثل من و بابایی شعر و ادبیات بخشی از زندگی قشنگت باشه البته من و باباییت بخش مهمی از زندگی مون...
-
نی نی ورزشکار می شود
سهشنبه 20 آبان 1393 16:20
جیگر طلای عمه همین که بتونی راه بری می برمت باشگاه ، برای خودت ورزشکار بشی من بهت افتخار کنم
-
صبح بخیر نی نی
دوشنبه 19 آبان 1393 10:51
قشنگه عمه به عشق خودت بیدار می شم از خوابو به عشقه خودت می خوابم ،زود بیا دیگه می خوام هر روز که بیدار میشم زنگ بزنم صدای تورو بشنوم زیباترین ملودیه دنیااااااااااااا. نفس عمه سال دیگه باهم تو تولد عمو کلی نانای می کنیم.
-
تولد عمو
دوشنبه 19 آبان 1393 00:34
سلام . میگم یه دوروز نبودیم، ماشالله ببین چقد شلوغش کردن... عمو جون امشب با چند روز تاخیر برا من جشن تولد گرفتن. امید وارم به تو هم خوش گذشته باشه. خیلی دوست دارم
-
شیطون بلا
یکشنبه 18 آبان 1393 09:26
نی نیه عمه شنیدم مامانو اذیت می کنی؟؟؟؟ خوشگله عمه نی نیه خوبیییی باش ، ما خیلی دوست داریم ولی تو ام انقد شیطونی نکن جیگر طلا.
-
نی نی خوشگلم
جمعه 16 آبان 1393 22:48
عزیزم من و بابا حضورتو در کنار خودمون هر لحظه احساس می کنیم، حضورت زیبایی زندگی مارو چند برابر می کنه، دیروز که صدای قلبتو برای اولین بار شنیدم حس خیلی خوبی داشتم حسی مثل حس پرواز...عزیزم باز منتظریم به زودی صدای قلب کوچولوتو بشنویم ، پس خوب خوب باش تا اون روز...
-
کارتون
جمعه 16 آبان 1393 12:59
عزیز دل عمه ، دارم کلی کارتون برات دانلود میکنم وقتی اومدی دیگه شلوغ نکنی بشینی کارتون نگاه کنی ، عمه ام پایان نامشو بنویسه
-
دوازده هفته و دو روز
پنجشنبه 15 آبان 1393 23:49
امروز رفته بودیم برای آزمایش و دیدن عکس تو عزیز بابا. با اینکه دیشب خونه ی بابابزرگ مشغول پختن حلیم نذری بودیم و تا نزدیک صبح بیدار بودیم ساعت 7 صبح برای آزمایش رفتیم. راستی بگم که دیشب با مامانت کلی سر دیگ حلیم برات دعا کردیم. دعا کردیم که سلامت به دنیا بیای و خوشبخت و شاد و موفق زندگی کنی بابایی. بعد از آزمایشها...
-
معجزه
پنجشنبه 15 آبان 1393 22:12
دوس دارم دنیایییو برای خودت داشته باشی که فقط بخندی ، وجود تازه اومدت به این هستی معجزه است جیگر عمه ، چه مسئولیت بزرگیه خوش بختیه تو، آرامشت ، لبخندت ، این همه مسئولیت منو پر از استرس میکنه ، چه برسه به بابایی و مامانیی.
-
نفس
پنجشنبه 15 آبان 1393 21:58
کاش تویه این فضا که نفسی نیست تو بودییییییییی
-
خاله سعیده
پنجشنبه 15 آبان 1393 08:29
قربونت برم خاله ای خوش اومدی، دنیای خیلی خوبیه... .
-
خاله خوشگله
چهارشنبه 14 آبان 1393 15:56
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 آبان 1393 23:26
جیگرعمه بخدا اگه این حرکتو ازت ببینم انقد گازت می گیرم کبود شی
-
دلم تو رو می خواد
سهشنبه 13 آبان 1393 23:20
آخه کچل کی میای که بهت غذا بدم قربونت بشم
-
عکس نی نی
سهشنبه 13 آبان 1393 20:16
جیگر عمه داریم با عمو کوچولوت عکسایه نی نیارو نگاه می کنیم و برای تو ضعف می کنیم ، آخه ما از صبح تا شب راجع به تو حرف می زنیم ، تو عشق مایییییییییییییی، عمه جون داشتم به این فکر میکردم که سال دیگه وجود نازنینت این زمان تو بغله منه ، نفسه عمه زودییییییی بیا ، نفس تو عشق عمه ایییییی
-
سلام نی نی خوشگل
دوشنبه 12 آبان 1393 14:14
سلام عمه جون ، سلام یکی یه دونه عمه ، قربونت بشم ، عزیزم من گرگان نت نداشتم وگرنه زودتر از اینا برات مطلب می نوشتم ، خوشگله عمه فدات بشه ، آخه تو عشق منیی ، نفس منیییی، زندگیه منییییییییییی، از وقتی فهمیدم تو داری می آی روزهام یه رنگ دیگه ای شده ، یه ذوق و شوق خاصی دارم ، عمه جون تصمیم دارم از همون کوچولیی ببرمت...
-
این روزهای مامان
چهارشنبه 7 آبان 1393 22:51
این روزها نمی دونم حالم خوبه یا بد، همه ی بوها و خوردنی ها برام آزار دهنده اند، خیلی زود احساس خستگی می کنم... اما غیر از اینا تصور اینکه در درونم موجودی در حال شکل گرفتنه هم برام هیجان آوره و هم یکمی ترس آور...این روزها مدام به این فکر می کنم که چقدر شگفت آوره که یه آدمی آدم دیگه ای رو تو وجودش نگه می داره و به دنیا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبان 1393 22:06
نظرتون چیه؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 آبان 1393 19:23
سلام جیگر عمو ببینم مامانتو اذیت کردی کتک داریا... ************************************************** اگر نتوانیم همیشه اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد کنترل کنیم ، دست کم می توانیم بر واکنش های خود نسبت به آن وقایع ، و بر اعمالی که در مقابل آن ها انجام می دهیم مسلط باشیم . آنتونی رابینز
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مهر 1393 17:21
سلام عموجون دوستت میدارم. *****کرم ابریشم ابتدا بصورت کرم است و موقعی که به دور خود پیله ای می تند، ظاهراٌ مرده به نظر می رسد. اما در واقع چنین نیست. بله او در حال تبدیل شدن به پروانه است. گاهی اوقات کافی است که به خدا اعتماد کنیم، زیرا اوست که می داند چه موقع ما باید به پروانه مبدل شویم...***** آنتونی رابینز
-
30 مهر 93
چهارشنبه 30 مهر 1393 00:41
سلام بابایی... امروز خیلی مامانو اذیت کردی. از صبح که رفتیم بیمارستان و مامانت به دکترت سر زد و به کلاس های نگهداری از نی نی رفت تا همین الان حالش خوب نبود. امیدوارم بعد از این راحت تر پیش بره. خوب باش همیشه جیگر بابا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهر 1393 20:03
سلام عموجون... خدارو هزار بار شکر که اومدی. پدر صلواتی انقد دلم برات تنگ شده بود... بیا که کلی از برنامه عقبیم ... پسر یادختر بودنت بخوره توسر من، انشالله همیشه سلامت و جیگرعمو باشی. چند روز پیش دو تا تصمیم فوق سرِّی برات گرفتم : اول این که کتکت نزنم(از شانست تو خونواده ما نوه اولی هستی و خاطرت عزیزه) اونجوری از ده...
-
26 مهر 93
شنبه 26 مهر 1393 16:39
امروز عمه جونت برای چندمین بار از گرگان زنگ زد و خوشحالی کرد و قربون صدقه ی تو نی نیِ فسقلی رفت. عمو رضات هم برای دومین بار شیرینی گرفت و آورد دفتر. قرار شد عمو رضا همه چیزهایی رو که تو کلاسهای موفقیت یاد میگیره بهت یاد بده... پس سعی کن زود زود دنیا بیای و بزرگ شی جیگر...
-
سلام نی نی من
جمعه 25 مهر 1393 20:36
خوشحالم که تو وجودمی...
-
سلام نی نی
جمعه 25 مهر 1393 17:57
به راه مهر نشسته در انتظار تو هستیم در انتظار شکوفاییِ بهار تو هستیم چهارشنبه 23 مهر 93 برای سونوگرافی رفتیم و تپش قلب کوچک تو را توی دل مامان دیدیم... چه لحظه ی هیجان انگیزی بود... تو نزدیک 7 ماه دیگه انشاا... به دنیا می آیی و ما مشتاقانه منتظر آمدنت هستیم.